دختر نازم عشق مامان و بابا امروز تولد تو هست امشب برات قراره یه جشن بیرون بگیرم امیدوارم خوشحال بشی و جشنت خوب بشه نفس مامان آمدنت را شکر خیلی دوستت دارم عصر ساعت 4 که شرکت تعطیل شد بابا اومد دنبالم باهم رفتیم کیک سفارش دادیم بعد رفتیم یه رستورران در هفت باغ به اسم رستوران نهارخوران بود انتخاب کردیم یه کم اسباب بازی و وسیله تولد برات گرفتیم ساعت های7 بود که تو با آیناز و نازنین جان را بردم خانه بازی که بازی کنید من و بابا هم رفتیم آلاچیق آماده کردیم توش پر بادکنک کردم بعد بابا اومد دنبالتون وقتی اومدی خیلی خوشحال شدی شب خیلی خوب و به یاد ماندنی بود درست که تنها بودیم اما خیلی خوش گذشت ...