خواب دختر گلم

ديشب عزيزم عصرش نخوابيدی وقتی ساعت11:30شب بابا از سر کار اومد من گفتم بابای خوابت کنه هی نگاه من میکردی اما من نمیدونستم که تو منو میخواهی خوابيدم وقتی خوابيدم ديدم يکی داره با هق هق گريه میکنه بيدار شدم ديدم دختر نازم تا حالا اين طور گريه نکرده بودی الهی من بميرم بابا گفت 0.5 ساعت هست که داری اين طور گريه میکنی وقتی بغلت کرده ام يک کم گريه کرده ای بعد توی بغلم خوابيدی الهی من فدات بشم که دلت میخواست تو بغلم بخوابی الهی قربونت بشم دخترم که اين طور گريه نکنی دوست دارم مامانی اميدوارم وقتی بزرگ هم شدی من و همين طور دوست داشته باشی