عروسک من و پدر بزرگ
عروسک قشنگم
خوشگله مثل ماهه
چشاش به رنگ آبی
موهای اون سیاهه
با دوتا چشم آبی
دنیا رو اون می بینه
وقتی که خسته میشه
رو دامنم می شینه
عروسک قشنگم
دستشو داد به دستم
بهش میگم عزیزم
من مامان تو هستم
پدربزرگ
با صورتی مهربون
نشسته روی ایوون
از گل یاس و پونه
پدر بزرگ میخونه
می گه برای زری
قصه دیو و پری
قصه سنجاب و ماه
قورباغه توی چاه
حرفاش همیشه حرفه
موهاش برنگ برفه
با اون لبای خندون
دوستش دارم فراوون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی