دندان نیوشا
دختر خوشکلم سلام بعد از بهتر شدن امیکرون تو دندون درد شده ای همش میگی دندون دو روز پشت سر هم استامینوفین خوردی دیروز11/17 مجبور شده ام دندونت را کشیدم دندون آسیایی هست خیلی ناراحت شده ام کاشکی همون بار اول برده بودمت اتاق عمل درستش کرده بودم اما همه گفتن تو دوران کرونا بچه ها را نبر بیمارستان به نظر خودم یکی از اشتباهای زندگی این بود دندونهای تو رو کشیدم امیدوارم زودی خوب بشی و دیگه دندون درد نشی
امیکرون
سلام دختر های نازم هفته گذشته1400/11/09 وقتی کرمان بودیم با خاله رفتیم بیرون خاله امیکرون داشت ما هم گرفتیم من و نازنین و نیوشا هر سه تایی افتادیم عزیز هم گرفته واقعا سخت بود بابا از سه تامون مراقبت کرد خدا روشکر شما خوب شده اید اما من هنوز حالم خوب نیست امیدورارم این روزها هم بگذره
[جشن عبادت مبارک
امروز1400/11/04 است و جشن عبادت فرشته کوچکی که در زمین کنار من است دخترم مدرسه در حسینیه باغین جشن برگزار شد از کرمان دوتا خانم اوردن که جشن برگزار کردند اسمش گندمک بود تو خیلی دوستش داشتی دختر نازم بهت خیلی خوش گذشت بازم هزاران تبریک ...
قصه نیوشا خانم
یه دختر نازی داریم تو خونه اسمش نيوشا است از دیوار راست هم بالا میره هم شکمو هم آبجی نازنینش میزنه البته بیشتر با هم دوست هستید...وقتی بابا نماز میخونه از سر و کله اش بالا میره...وای به لحظه ای گرسنه است همش نق میزنه....تازه عاشق حرف زدن زیاد است وقتی از سرکار میام اینقدر حرف میزنی که که من از حال میرم...عاشق برنامه کودک دیانا....این دختر خوشکل مجبور شد یه دونه از دندون های شیریش و بکنه...نیوشا مامان از وقتی تو به دنیا اومدی ما فهمیدیم بچه شر چی هست نازنین آرام و سربه زیر بود الان اون هم مثل خودت کردی....هردوتاتون میبوسم عزیزهای من 🤭
دندان های نیوشا
دختر ناز مامان دندونهات خراب شده در تاریخ22دی بردیم دکتر گفته چون کوچیک هستی باید بری اتاق عمل دندونهات درست کنی برای30دی وقت گرفتیم هزینه هم گفته11میلیون دخترم میخوام چند تا دکتر دیگه هم نشون بدم چون دوست ندارم بری اتاق عمل برای دندون شیری این هفته نازنین امتحانات ترم اولش است به امید خدا خوب بده این عکسم در مطب دکتر گرفتم ...
اولین مسافرت بعد از کرونا
عزیزهای مامانی سلام با اینکه کرونا بود ولی تصمیم گرفتیم یه مسافرت 3 روزبریم و رفتیم بندر خونه دایی چون روز اول و دوم بابا و عمو مجید(همکار بابا)رفتند کارگاه دایی برای نصب دستگاه بیرون نرفتیم البته خودمون با زن دایی و عزیز وآراد و ابوالفضل رفتیم لب دریا و خیلی خوش گذشت و روز سوم هم با بابا جون رفتیم خرید آخه مگه میشه بری بندر چیزی نخریم😁🤭 ...